ای عشق تو ایمونم
از عشق تو بیجونم
ای مرهم دردونم
جانانه تو نازتکه
توم گفت که دلنوازی
شهزیو ر و شهنازی
با ما تو مکن بازی
جانانه تو نازتکه
نازتکه و نازتکه تو به مه گدازتکه
نازتکه و نازتکه جانانه تو نازتکه
نازتکه و نازتکه تا جان گدازتکه
توم گفت که دلم خونن
دیوونه و مجنونن
هر لحظه پریشونن
هر لحظه پریشونن
جانانه تو نازتکه
ای جان گدازتکه
نازتکه و نازتکه تو به مه گدازتکه
نازتکه و نازتکه تا جان گدازتکه
ای سرور و سلطانم بین ناله پنهونم
ای سرور و سلطانم بین ناله پنهونم
ای دیده ی گریانم دیده ی گریونم
از بس که تو نازتکه تا جان گدازتکه
از بس که تو نازتکه ای جان گدازتکه
ستاره بود ، غزل بود
ترانه بود و تو بودی
هزار حادثه ، اما
بهانه بود و تو بودی
تو بودی و شب قصه
تو بودی و تب پرواز
هزار آینه فریاد
هزار پنجره آواز
شب از تو شعر دوباره
شب از تو باغ ستاره
به اعتبار تو روشن
من و چراغ ستاره
حضورم از تو همیشه
سکوتم از تو صدا بود
تو آسمون ترانه
پرنده بود و رها بود
گذشتی از شب قصه
گذشتی از شب آواز
نه از ستاره شنیدی
نه گفتی از تب پرواز
نه گفتی از شب گریه
نه گفتی از منِ بی تو
در این حضور خیالی
چگونه ماندنِ بی تو
ستاره بود غزل بود
غزل نبود و تو بودی
تویی که از تو نوشتی
تویی که از تو سرودی
پشت باغ مولوی
پهلو لولهء هُوی
پشت باغ مولوی
پهلو لولهء هُوی
آدرس خونت شدادن
مه هندم تو نخوی
آدرس خونت شدادن
مه هندم تو نخوی
یارم هندن از سفر
مه که امنینن خبر
یارم هندن از سفر
مه که امنینن خبر
هوای بندر چه گرمن
تبرم بالای کپر
هوای بندر چه گرمن
تبرم بالای کپرای یار ای یار یار بالا بدو
ای یار ای یار یار بالا بدو
ای نازنین یار همی حالا بدو
ای نازنین یار همی حالا بدو
گردن غزالی مه گرفتارتوم
گردن غزالی مه گرفتارتوم
جای تو خالی همی حالا بدو
جای تو خالی همی حالا بدوچشم انتظارن یار
دل بیقرارن یار
پشت ستونن یار
دلش چه خونن یارچشم انتظارن یار
دل بیقرارن یار
پشت ستونن یار
دلش چه خونن یاراو که نه جارن همیشه, پیک بهارن همیشه
بگه بخونه، تو خونه مونه، شبا ستاره که میشه
(دو صدایی)
چشم انتظارن یار
دل بیقرارن یار
پشت ستونن یار
دلش چه خونن یارپشت باغ مولوی
پهلو لولهء هُوی
پشت باغ مولوی
پهلو لولهء هُوی
آدرس خونت شدادن
مه هندم تو نخوی
آدرس خونت شدادن
مه هندم تو نخوی
یارم هندن از سفر
مه که امنینن خبر
یارم هندن از سفر
مه که امنینن خبر
هوای بندر چه گرمن
تبرم بالای کپر
هوای بندر چه گرمن
تبرم بالای کپر
ای یار ای یار یار بالا بدو
ای یار ای یار یار بالا بدو
ای نازنین یار همی حالا بدو
ای نازنین یار همی حالا بدو
گردن غزالی مه گرفتارتوم
گردن غزالی مه گرفتارتوم
جای تو خالی همی حالا بدو
جای تو خالی همی حالا بدو
(استاد صالح آتون)
چشم انتظارن یار
دل بیقرارن یار
پشت ستونن یار
دلش چه خونن یارچشم انتظارن یار
دل بیقرارن یار
پشت ستونن یار
دلش چه خونن یاراو که نه جارن همیشه, پیک بهارن همیشه
بگه بخونه، تو خونه مونه، شبا ستاره که میشه
(دو صدایی)
چشم انتظارن یار
دل بیقرارن یار
پشت ستونن یار
دلش چه خونن یار
بهت نگفتم تا حالا
اینکه چقد دوست دارم
اما حالا بهت می گم
بی تو دارم کم میارم
بهت نگفتم تاحالا
که بدجوری عاشقتم
بهت نگفتم تا حالا
اما حالا بهت می گم
داری کجا ها می کشی
با این دل در به در و
قشنگ مهربون من
اینجوری از پیشم نرو
بهت نگفتم تا حالا
اینکه چقد دوست دارم
اینکه چقد آرزومه
پیش چشات کم نیارم
دلم می خواد باور کنی
از ته دل می خوام تو رو
وقتی می گم بمون , بمون
وقتی می گم نرو , نرو
بری هزار سالم بشه
چشم انتظارت می مونم
بازم برای دل تو
ترانه هامو می خونم
خودت می دونی که تورو
از دل و از جون میخوامت
لیلی عشق من شدی
من مثه مجنون می خوامت
بهت نگفتم تا حالا
اینکه چقد دوست دارم
اما حالا بهت می گم
بی تو دارم کم میارم
بهت نگفتم تا حالا
که بد جوری عاشقتم
بهت نگفتم تا حالا
اما حالا بهت می گم
دلم می خواد باور کنی
از ته دل می خوام تو رو
وقتی می گم بمون , بمون
وقتی می گم نرو , نرو
دل من یه روز به دریا زد و رفت پشت پا به رسم دنیا زد و رفت پاشنهء کفش فرارو ور کشید آستین همت رو بالا زد و رفت دل من یه روز به دریا زد و رفت پشت پا به رسم دنیا زد و رفت پاشنهء کفش فرارو ور کشید آستین همت رو بالا زد و رفت یه دفعه بچه شد و تنگ غروب سنگ توی شیشهء فردا زد و رفت حیوونی تازگی آدم شده بود به سرش هوای حوٌا زد و رفت دفتر گذشته ها رو پاره کرد نامهء فرداها رو تا زد و رفت حیوونی تازگی آدم شده بود به سرش هوای حوا زد و رفت به سرش هوای حوا زد و رفت دل من یه روز به دریا زد و رفت پشت پا به رسم دنیا زد و رفت زنده ها خیلی براش کهنه بودن خودشو تو مرده ها جا زد و رفت هوای تازه دلش میخواست ولی آخرش توی غبارا زد و رفت دنبال کلید خوشبختی می گشت خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت یه دفعه بچه شد و تنگ غروب سنگ توی شیشهء فردا زد و رفت حیوونی تازگی آدم شده بود به سرش هوای حوا زد و رفت دفتر گذشته ها رو پاره کرد نامهء فرداها رو تا زد و رفت حیوونی تازگی آدم شده بود به سرش هوای حوا زد و رفت به سرش هوای حوا زد و رفت |